بلاگ, صنعت فرش ماشینی

منطقه کاشان سایت نمایشگاهی ندارد!

شاید این جمله را بارها شنیده باشید که کاشان قطب فرش ماشینی ایران است و بیش از 70 درصد تولید فرش ماشینی ایران در کاشان می باشد. در ادامه، این مدعا هم بارها مطرح شده است که چرا این شهر با این میزان تولید نباید دارای یک نمایشگاه سالیانه ی مطلوب باشد. در سه سال گذشته طرح این ادعا و چالش ها و برخوردها، شکل جدی تری به خود گرفته اند اما کماکان در بر همان پاشنه چرخیده است. کاشان نمایشگاه ندارد و سازمان نمایشگاههای تهران متولی مهمترین رویداد نمایشگاهی فرش ماشینی در محل دائمی نمایشگاه بین المللی تهران است. دو دیدگاه در این رابطه بیشتر مطرح می شود. دیدگاه اول معتقد است با توجه به تمرکز شرکتهای تولید فرش در کاشان، این حق و پتانسیل برای منطقه کاشان وجود دارد تا نمایشگاهی در حد و اندازه های نمایشگاه فرش ماشینی تهران داشته باشد و این نمایشگاه فواید زیادی برای صنعت فرش ماشینی خواهد داشت.

اعتقاد عده ی قابل توجهی بر این است که نمایشگاه بین المللی فرش ماشینی که بیش از یک دهه از آن می گذرد از تهران به کاشان انتقال یابد. ایده دوم اینکه تهران بعنوان مرکز اقتصادی و سیاسی است و با توجه به اینکه ایران کماکان حالت تمرکزگرایی پایتخت را حفظ کرده است این فرصت برای شرکتهای فرش ماشینی وجود دارد که در این شهر بتوانند کالای خود را به مشتریان داخلی و خارجی به نحو موثرتری عرضه کنند. طرفداران ایده اول به الگوی نمایشگاه قازی انتپ ترکیه استناد کرده و آن را الگوی موفقی ارزیابی می کنند که باید در ایران هم اتفاق بیفتد و طرفداران ایده ی دوم مساله ی تمرکزگرایی اقتصادی ایران در پایتخت را مطرح می کنند. اما سوال این است که آیا آیا مسیر درستی برای پیگیری این ایده ها پیموده شده است؟

الگوی قازیان تپ:

بیش از یک دهه پیش موضوع نمایشگاه بین المللی کاشان در سطح انجمنی و سازمانی مورد پیگیری قرار گرفت و در طول این مدت خوف و رجاهای زیادی برای اینکه این اتفاق بیفتد ایجاد شد و پیگیری‌ها در این زمینه، شدت و ضعف های زیادی را طی کرد. اما این نمایشگاه، شکل واقعی به خود نگرفت.

تا زمانیکه کشور آلمان و شهر هانوور مجری برگزاری نمایشگاه بین المللی فرش ماشینی بود و حتی بعدها چین و روسیه هم به این لیست اضافه شدند موضوع نمایشگاه بین المللی کاشان در حد و اندازه های یک رویداد بزرگ و بین المللی زمزمه هایی داشت اما از زمانیکه کشور همسایه نه در پایتخت که در شهری دور از پایتخت و مرکز تولید فرش، اقدام به برگزاری این رویداد کرد؛ این نظریه شکل جدی تری به خود گرفت. اما موضوع این است که برای برگزار کننده های دوموتکس استانداردهایی برای برگزاری لازم است که در این شرایط حتی تهران هم نتوانسته این برند نمایشگاهی را به خود اختصاص دهد. اما برگزاری نمایشگاه بین المللی تهران و دستاوردهای آن، وجود نمایشگاهی خارج از برند دوموتکس را تا اطلاع ثانوی توجیه پذیر می سازد. بنابراین در این موضوع ما برند دوموتکس قازیان تپ را کنار می گذاریم و به نفس نمایشگاه توجه می کنیم. واقعیت اقتصادی و سیاسی ترکیه تا حدود زیادی با کشور ایران متفاوت است. ترکیه توانسته سطح بالاتری از عدم تمرکزگرایی را نائل شود و سیاستگذاری ابتدایی از بالا و برنامه ریزی و چشم انداز نمایشگاه فرش ماشینی از همان ابتدا بجای استانبول در قازیان تپ دیده شده است. قازیان تپ توانسته از لحاظ ترانزیت بین المللی جایگاه بالایی را کسب کرده و خطوط نقل و انتقالاتی و هوایی بین المللی را برای این شهر توجیه پذیر ساخته است و  توانسته به یک فرودگاه بین المللی تبدیل شود. اما در ایران بدلیل عدم زیرساخت نمایشگاهی مناسب در کاشان و وجود این زیرساخت در تهران و همچنین عدم وجود چشم انداز بلندمدت برای تبدیل کاشان به یک مرکز نمایشگاهی فرش ماشینی بزرگ ( هم در سطح دولتی و هم در سطح انجمنی مثل انجمن نساجی ایران ) این رویداد مهم در تهران ایجاد شده است و کاشان علی رغم اینکه بیش از یک دهه پیش به فکر یک سایت نمایشگاهی بین المللی بوده در مشکلات مرکز- پیرامون و عدم یک نگاه ملی از مرکز و حتی در سطح استان اصفهان، با چالش های بسیار پیچیده ای برای ساخت این سایت نمایشگاهی روبرو شده و علی رغم اینکه جلسات متعددی در سطوح شهرداری، فرمانداری و نمایندگی شهر و حتی اخیرا لابی های متعدد در سطوح بالا هنوز در پیچ و خم عجیب این کار سردرگم مانده است. بنابراین با این نوع نگاه مسئولان پایتخت و استان و حتی انجمن‌های تخصصی، امکان تبدیل شدن به الگوی قازیان تپ کمی دور از دسترس می نماید.

نمایشگاه فرش ماشینی تهران خوب یا بد؟

نمایشگاه بین المللی تهران با حدود یک دهه برگزاری مستمر بتدریج دارای تاریخ و تجربه شده است وبرگزارکنندگان آن دارای شناخت و دانش خوبی در این زمینه شده اند. می توان گفت که این نمایشگاه که در مرکز نمایشگاه دائمی تهران همه ساله برگزار می شود برای خود صاحب جایگاه وبرند شده است و مخاطبان فرش ماشینی، همه ساله این رویداد را در تقویم کاری خود حفظ می کنند و از درجه اعتبار مناسبی برخوردار شده است. در سطح بین المللی هم علی رغم اینکه می توانسته بهتر باشد اما بنا به شرایط سیاسی ایران و چالشهای آن تا حدودی توانسته نسبت به جذب مخاطب خارجی هم نائل بیاید. اما طرح دیدگاه تغییر نمایشگاه به کاشان تا چه حد با واقعیت منطبق هست یا اینکه تعویض مجری نمایشگاه با شرکتی دیگر تا چه حد می تواند به بهبودکیفیت این نمایشگاه کمک کند. در حقیقت چه کارهایی می توانسته انجام گیرد که مجری حاضر نتوانسته و مجریان دیگر خواهند توانست انجام دهند.

اما به نظر می رسد می توان این داستان را به نحو دیگری روایت کرد: کاشان در حال حاضر زیرساخت نمایشگاهی مناسب برای برگزاری در سطح بین المللی ندارد با توجه به این واقعیت ما می توانیم جور دیگر مساله را طرح کنیم.

کاشفی مجری فعلی نمایشگاه فرش ماشینی تهران این واقعه را اینگونه روایت می کند: ” حدود سه سال پیش رئیس وقت اتاق بازرگانی کاشان و رئیس هیئت مدیره اتحادیه فرش ماشینی در دیداری با وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت آقای شریعتمداری لزوم تفویض مدیریت برگزاری نمایشگاه بین المللی تهران را به انجمنهای تخصصی فرش کاشان را گوشزد می کند و آقای شریعتمداری طرح این موضوع را به سازمان توسعه و تجارت ابلاغ می کند. این سازمان با تاکید بر نگاه تخصصی به این موضوع گفته است که مجری باید دارای استانداردهای لازم باشد و آقای خسروتاج ریاست وقت سازمان توسعه و تجارت با توجه به این موضوع  به آقای کاشفی بعنوان مجری ابلاغ می کند که از نظرات کارشناسی اتاق بازرگانی کاشان در شورای سیاستگذاری نمایشگاه استفاده کند و این امر انجام شده و مجری نمایشگاه این درخواست را از اتاق بازرگانی کاشان درخواست کرده اما عملا پیشنهادی مطرح نشده است”.

پافشاری بر احراز مدیریت نمایشگاه بین المللی فرش ماشینی تهران در سال جاری از جانب نهادهای کاشان به خوبی نشان از عدم رضایت آنها از این نظر داشته و پیگیریها در سطوح بالاتری از جانب نماینده کاشان در مجلس انجام می گیرد. در ادامه این پیگیری نامه ای در شبکه های مجازی منتشر می شود با این مضمون که مدیریت برگزاری نمایشگاه بین المللی فرش ماشینی تهران به نهادهای مذکور انتقال داده شده است و همچنین نمایشگاه شهر آفتاب نیز بهمین منوال برگزار خواهد گردید.

اما نهایتا با توجه به همه این موارد نمایشگاه شهر آفتاب برگزار نمی شود و مجری یازدهمین نمایشگاه بین المللی تهران باز هم شرکت توسعه اوراسیا نوید می شود.

با توجه به موارد مذکور و منطق کارشناسی، این رویه از همان ابتدا هم طرح مساله اش اشتباه بوده است. اما در عمل بجای اینکه ابتدا چرایی این مساله با نظرات کارشناسی و با کمترین آسیب به روند برگزاری نمایشگاه در دستور کار باشد صرفا پیگیری یک خواسته مطرح بوده است و آن اینکه مدیریت این نمایشگاه باید واگذار شود. اما به این توجه نشده است که اگر مدیریت واگذار شود با تعدد نهادها آیا وحدت رویه برای تصمیم گیری حفظ خواهد شد؟. نهایتا آیا خود این نهادها شامل اتاق بازرگانی کاشان، اتحادیه فرش ماشینی کاشان، شرکت تعاونی فرش ماشینی آران و بیدگل و انجمن صنایع نساجی آیا خودشان نمایشگاه را برگزار می کنند یا اینکه می خواهند نمایشگاه را به شرکت دیگری واگذار کنند؟ آن وقت چه اتفاقی می افتد: سازمان توسعه تجارت به سازمان نمایشگاه بین المللی تهران ابلاغ می کند، سازمان نمایشگاه بین المللی به این چند نهاد، تفویض مدیریت نمایشگاه را ابلاغ می کند و این چند نهاد در یک جلسه شورایی به یک شرکت تخصصی برای اجرا می رسند.

آیا در اصل ماجرا تفاوتی حاصل می شود؟ غیر از اینکه حالا باید بررسی کرد که شرکت جدید آیا خواهد توانست اجرایی پیشرفته تر از قبلی داشته باشد یا نه؟ هزینه ها و فایده های اینکار تا چه حد بررسی شده است.

از لحاظ تخصصی مجری نمایشگاههایی در این سطح را انجمنهای مردم نهاد برعهده نمی گیرند بلکه در سیاستگذاری ها، نظارت و احراز امتیازهای عمومی می توانند مداخله داشته باشند.آیا توانسته ایم در شورای سیاستگذاری نمایشگاه تهران، نقش موثری ایفا کنیم و نهایتا به این نتیجه رسیده باشیم چون مجری از عهده ی بسیاری از موارد بر نیامده است حالا اقدام به تعویض مجری کرده باشیم. آیا نباید نگاهمان را به مساله و طرح آن عوض کنیم؟ آیا باید مدیریت این کار را بگیریم یا می خواهیم نمایشگاه پربارتر و پررونق تری داشته باشیم یا اینکه نهادهای ذی مدخل می خواهند در منافع آن سهیم باشند؟

چالش هویتی:

یکی از مسائلی که باعث شده منطقه کاشان و آران وبیدگل نتوانند بر روی یک کار اجرایی در این منطقه به توافق برسند، چالشهای هویتی و محلی بسیار عمیق در این رابطه است. هر دوی این مناطق که در اصل سه منطقه هستند به شدت بر روی هویت محلی خود اصرار دارند و راه حل مشخصی برای برون رفت از این مساله نشان نمی دهند. شاید یکی از دلایل به روی آوری مشترک کاشان و آران و بیدگل برای مدیریت نمایشگاه تهران همین معضل هم باشد. یکی ازمواردیکه الگوی قازیان تپ ترکیه را در منطقه کاشان و آران و بیدگل ناممکن کرده است همین مساله است چون شهر قازیان تپ دچار این مساله نیست.

مساله این است که مراکز استان های بسیاری نمایشگاه فرش ماشینی دارند اما کاشان علی رغم مرکز تولید فرش ماشینی ایران حتی از برگزاری یک نمایشگاه محلی هم ناتوان مانده است.

به نظر می رسد بجای اینکه بیاییم و قازیان تپ را الگوی نمایشگاهی کنیم بیاییم نمایشگاه فرش دستباف قم را الگو کنیم که علی رغم برگزاری نمایشگاه تهران توانسته جایگاه خوبی را برای خود ایجاد کند. بگذاریم تهران کار خود را بکند و نهایتا نقش نظارتی و انتقادیمان را حفظ کنیم و به ایجاد یک نمایشگاه فرش ماشینی منطقه کاشان فکر کنیم که آران و بیدگل هم در احداث و منافع آن سهیم باشد.

اینکه کاشفی مجری نمایشگاه تهران می گوید کاشان زیرساخت ندارد در جایی می شود قبول و در خیلی از موارد نمی توانیم قبول کنیم. اکنون کاشان دارای زیرساختهای اقامتی مناسب و زیادی است و از راههای دسترسی خوبی برخوردار می باشد. نزدیک به دو استان بزرگ کشور است و فاصله دسترسی به خط هوایی اصفهان و تهران حدود  2 ساعت می باشد. ایستگاه قطار داشته و ناوگان حمل و نقل زمینی پیشرفته و سریع برای سفر به این شهر بویژه از تهران و اصفهان آماده می باشد. برای داشتن یک نمایشگاه بین المللی فرش ماشینی، مسئولان کاشان و آران وبیدگل بایسته است که با رقیق کردن اختلافات هویتی و حساسیت کمتر بر روی مکان نمایشگاه و ارجحیت نگاه کارشناسی، به ایجاد یک زیرساخت و برند نمایشگاهی مناسب تمرکز کنند. مساله این است که آقای کاشفی و شرکت توسعه اوراسیا نوید رسانه دارد ( نشریه کهن ) و با دادن امتیاز به آن از حق خود دفاع می کند و سازمان توسعه و تجارت تهران نیز از او حمایت می کند اما همین رسانه و سازمان از حق داشتن کاشان برای داشتن یک نمایشگاه بین المللی علی رغم حق قطعی آن دفاعی نمی کند. اما نهادهای تخصصی ذی مدخل، متاسفانه برد رسانه ای لازم برای طرح حق قطعی کاشان، برای داشتن یک سایت نمایشگاهی جامع را ندارند و همچنین با توجه به الگوی موفق قازیان تپ این نگاه ملی برای داشتن مرکز نمایشگاهی فرش ماشینی بین المللی در کاشان نیز متاسفانه وجود ندارد و نهادهای ایرانی با نگاه بخشی و زورمدار یکی نفع تهران را در نظر می گیرد و آن یکی نفع اصفهان را، انجمن صنایع نساجی و دیگر انجمنهای تخصصی مرتبط که در مرکز و استان هستند از این حق دفاع نمی کنند و خودیهای منطقه هم درگیر دعوای هویتی و سیاسی هستند. منطقه کاشان سایت نمایشگاهی ندارد. بیاییم از اینجا شروع کنیم.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *